خضر(ع) نیازمند دیدار او!
علی بن محمد بن عبدالرحمان شوشتری می گوید: روزی گذارم به قبیلل «بنی رواس» افتاد. به یکی از دوستان رواسیم گفتم: خوب است به مسجد صعصعه برویم و نماز بخوانیم، زیرا در ماه رجب نماز خواندن در این مکان های مقدس که محل قدوم ائمه(ع) است، بسیار مستحب است.
با هم به مسجد صعصعه رفتیم، کنار در مسجد شتری که رحل و جهاز داشت خوابیده بود که زانوانش را بسته بودند. وارد مسجد شدیم، مردی را دیدیم که لباس و عمامه ای حجازی پوشیده و مشغول خواندن دعایی است- که مضمون دعایش در خاطرمان نقش بست- آنگاه سجده ای طولانی نمود و رفت.
من به دوستم گفتم: حضرت خضر(ع) را دیدی؟ گویا زبانمان بند آمده بود. نتوانستیم سخنی بگوییم!
از مسجد بیرون آمدیم، ابن ابی داوود رواسی را که از متدینین بود، دیدیم. گفت: از کجا می آیید؟
گفتیم: از مسجد صعصعه. و آنچه دیده بودیم برایش تعریف کردیم.
او گفت: آن سوار دو یا سه روز یک مرتبه به مسجد صعصعه می آید و با کسی حرف نمی زند.
گفتیم: خوب او کیست؟ گفت: گمان می کنید که باشد؟
گفتیم: ما فکر می کنیم حضرت خضر(ع) است. او گفت: قسم به خدا! من یقین دارم او کسی است که خضر محتاج ملاقات او است، بروید که راه یافتید!
من به دوستم گفتم: حتما صاحب الزمان(عج) بود.(1)
پی نوشت: 1- بحارالانوار، ج52، ص66